سلام
این شروع کردن اونم بعد یه مدت زیاد خیلی سخته چون واقعاَنمیدونم باید از کجاهاش شروع کنم و به کجاهاش برسم
این چند وقت نبودنمو میتونید به حساب هرچی بذارید مثل تنبلی ، نداشتن وقت ، درگیریه درسی و شغلی و....
ولی همش هم اینا نبود ، در واقع اصلاَ دلیل اصلی اینا نبودن
وقتی وبلاگم صاحاب داره و من میتونم (البته نه خیلی راحت) حرفامو به خودش بزنم ، دیگه از کی و واسه کی باید بنویسم؟
وقتی AMIRiNA به وجود اومده و تشکیل شده ، دیگه چه نیازی به وبلاگ نوشتن هست؟
البته خیلی حرفا واسه گفتن دارم ، از قم رفتنم تو عید ، از مشهد رفتنمون ، از قهرامون...... و از خداحافظی !! :(
دقیقاَ نمیدونم واسه چی دارم مینویسم ولی میدونم باید بنویسم
نمیدونم اصلاَ چی باید بنویسم ولی میدونم که تنها راهم نوشتنه
احتمالاَ فهمیدین که چه اتفاقی افتاده ! بله درست حدس زدین ! خانومی خداحافظی کرد !!
دلیلش ؟ چی حدس میزنین؟ نه ایندفه رو اشتباه کردین ! چون دلیلش بدقولی من بوده !!
آره دارم اعتراف میکنم که تقصیر اصلی از منه
خانومی حق داره به منی که تو عمل به یه قول اساسی موفق نبودم بی اعتماد باشه
لابد با خودش میگه این چطور میخواد فردای روزگار به بقیه قولهاش عمل کنه؟
اعتراضی نمیتونم داشته باشم ولی....
ولی بهش قول داده بودم که تمام سعیمو کنم که اینکارو کردم ،بهش قول داده بودم که همیشه همه چی رو و البته راستشو بهش بگم که گفتم....
بهش قول داده بودم که در هیچ صورتی وهر اتفاقی که بیفته کم نیارم که کم نیاوردم
.....
(حالا حرف زیاد دارم ولی بقیه اش بمونه واسه یه وقت دیگه)
بازدید دیروز: 7
کل بازدید :50763
تابستان 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
مهر 87
بهمن 87
مرداد 88
فروردین 89
تیر 89
اردیبهشت 89
آبان 89

